سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کودکانه

اذن ورود

به نام خدا

دلخوری در چهره اش موج می زد.به من که رسید گفت :بعد مدتی خواستیم برویم خانه اش ولی اوماراراه نداد.دیگر به خانه اش پا نمی گذارم.در فکر بودم حق با اوست یا فامیلش که بدنبال تلفن وی میزبانی را رد کرده وگویا خودش برنامه ای از قبل تعیین شده داشته است.

الان که کتاب را ورق می زدم چشمم به این مطالب افتاد:

1-روزی ابوسعید از پیامبر ص اجازه ی ورود گرفت در حالی که روبه روی در خانه ی ایشان ایستاده بود.رسول خدا ص فرمود:به هنگام اجازه گرفتن روبه روی در نایست.حتی برای ورود به خانه ی مادر یا پدر وفرزند نیز اجازه بگیرید.

2-در حدیث آمده است ،وقتی پیامبر ص خواست وارد خانه ی فاطمه س شود دست بر در خانه گذاشت،سپس فرمود :السلام علیکم !فاطمه س جواب داد.بعد پیامبر ص فرمود :اجازه دارم وارد شوم؟عرض کرد وارد شوید.آن گاه فرمود :کسی همراه من است،آیا اجازه دارد وارد شود.عرض کرد ،مقنعه بر سر کنم ،آنگاه اجازه ی ورود داد وجابربن عبدالله  نیز وارد شد.(نور الثقلین،ج3،ص587)                                 *برگرفته از کتاب سوره ی نور شعاع عفت*

براستی ما نیز با آداب پیامبر ص وارد حریم دیگران می شویم ؟آیا انتظارات نا بجا از صاحب خانه نداریم ؟ممکن نیست براستی وبه دلایل شخصی افراد شرایط پذیرایی ما رانداشته یاشند.آیا صرف قوم وخویش بودن دلیلی است برای این که بدون چون وچرا تقاضای ما را بپذیرد.....

در مسیرهای دور شهری تلفن وسیله ی ارتباطی مناسبی است برای هماهنگی با فردی که قصد داریم به منزلش وارد شویم وهر دو جواب یعنی بلی وخیر حق اوست در پاسخ به اجازه ی ورود ما به حریمش.

دوستان حال که حرف از اذن دخول به میان آمد دلم نمی آید با هم یک سفر دل را به بارگاه سومین امام سیدالشهدا ع نبریم.آماده شوید ویادتان باشد که اذن دخول بر آستان این خانواده حال وقال دیگری          می خواهد.التماس دعا،اشکهایی را که ریختی آبی بدان برای رفتن وشستن وآماده نمودن قدوم منتقمش.باز هم التماس دعا.