سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کودکانه

دوستداران امام زمان عج

 به نام خدا

    صندوقی را که به نام امام زمان عج وبرای تامین بخشی از نیازمندیهای غذایی (پروتئین وکلسیم) دانش آموزان نیازمند در کلاس افتتاح نموده اند وشیعیان ارادتمند ودل باخته در حد وسع در آن پول می ریزند با حضور دو نماینده ی اولیاء باز می کند ومی شمارند وصورت جلسه می شود.تصمیم برآن است که مغز گردووپنیر تهیه شود.خانم نکوکارمادر یکی از بچه ها از آجیل فروش محله تقاضای تخفیف می کند وایشان بلافاصله با متوجه شدن نام صندوق ومنظور بانیان، دو برابر وجه استخراجی هدیه می کند روزی دیگر خانم پسندیده وخانم مهربان به سوپر محله سر می زنند وقصد خرید پنیر وعدس دارند .البته خانم مدیر هم که در کار خیر شریک شده؛ سفارش مواد شوینده داده است تا سبد کالای بهتری تهیه شود.  مرد جوان فروشنده نیز قریب سی هزار تومان هدیه می کند ودر حد توان ، تخفیف قیمت هم ، می دهد.

بانوان خادم المهدی عج با شوق فراوانی به سراغ معلم می آیند ووصف این عشق واخلاص به مولا رابیان احساس می کنند.

می اندیشم چرا تا به امروز امامم علی بن ابیطالب وفرزندانش سایر ائمه ی معصومین ع را خوب نشناختم وندانستم که براستی نام منجی که بر زبان جاری شود ،برکت هم جاری می شود واوست که راهنما ودستگیر ماست.گاهی با جویبار اشک وگاهی با تلنگر اندیشه سعی در پاک کردن آثار این غفلت دارم که، خدایا ،امروزنامش را بر زبان جاری می سازیم ،این گونه عاشقانش دست در دستمان می گذارند تا راه خیری را بپیماییم ،اگر شایسته شویم واو ازپشت ابر رخ بنماید جهان چه می شود.پس سیلی هوشیاری ودلدادگی را با تصمیم معرفت بیشتر وعمل به باید ها ونباید هایی که موجبات لبخند رضایتش وجلب رضای خالق است برخود بنوازیم ،مباد که فکر کنیم بیداریم ودر خواب غفلت باشیم وبه یغما برند سلطه گران بی حیا، رسم عشق وعاشقی به مولایمان را.

دلم می خواست تو سامرا ،کنار سرداب مطهر عرض ادب می کردم ومی گفتم مولا جان ما راهم در جشن تولد عمه جانتان ، لایق دعوت بدانید.به خدا عملمون نقص داره ولی دلمون خیلی براتون تنگه .