سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کودکانه

نتوانستم کمک کنم

 

     خدایا از خودم خیلی دلخورم .خودت می دانی که توان پرداخت نداشتم وبه تنهایی از عهده اش بر نمی آیم اما اگر بیشتر تلاش می کردم شاید نتیجه می گرفتم .چند بار خواستم به صدا وسیما وبرنامه ی خوبشان در این مورد زنگ بزنم ولی فکر کردم این قدر هستند کو تا به این دختر کوچولوی محروم از دست نوازش پدر برسد.

     راستش را بخواهید دوستان گرامی او خیلی وقت است که از نعمت حضور پدر در خانه محروم شده وبه دختر یکی از آشنایان من که هم سن اوست گفته هر کس که به من پول هدیه می دهد خرج نمی کنم تا بتونم بابام را از زندان بیرون بیاورم ولی همه اش شده پنجاه هزار تومان.

     پرستوی 7ساله ومادر جوانش بدترین روزها را می گذرانند چون در یک شب تاریک پدر سوار بر موتوری از یک مسیر تاریک عبور می کرده که پیر مردی بدون رعایت مقررات از عرض صد متری در حال گذر بوده وبه محض تصادف مشکل بسته شدن راه احساس حضور دلنشین پدر بر دو خانواده بسته می شود .تلاش ما برای جلب رضایت اولیای دم در خصوص این قتل نا خواسته تا کنون بی ثمر مانده ودیه ی سنگین آن پدر پیر در ماه حرام ان قدر نیست که با کمک چند خواهر خیر بتوان پرداخت نمود .

آخرین بار که او را در جلسه ی محلی در خانه ی پدرومادرم دیدم با خود گفتم باید کاری انجام دهم ولی افسوس می خورم که ماه مبارک هم تمام شد وپرستو هنوز ذره ذره پول غذایش رابرای آزادی پدر پس انداز می کند .مادر مؤمنه واش هم با متانت به خرده درآمد کاردستی درست کردن وفروش در جلسه خیریه ی کوچکمان ومختصر کمک خواهران دینی اش قناعت می نماید.

نمی دانم ممکن می شود قلب کوچک پرستو با خبر آزادی پدر ضربانی تازه را آغاز کند.

چه حکمتی است نمی دانم ؛فقط حسرت بر دل دارم کاش قدرت مالی خوبی داشتم والبته قبل از آن دعای مادر به یادم میآید که همیشه می گوید :دعا کنید خدا مال را می دهد ،توفیق استفاده در راه خودش راهم عطا کند.

                                                                                                    طاعات قبول، عیدتون مبارک

چنانچه خیر محترمی مایل بودند به پرستو کمک کنند آدرس  نزد این حقیر محفوظ است.