سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کودکانه

خانه

به نام خدا

سلام سلام

      الان خیلی خوشحالم چون با مادر در باره ی گفت وگوی خودمو پرنده ی کوچک صحبت می کردم ؛  مادرم گفت:آفرین به تو،خدارو شکر که بچه ی زرنگی مثل تو دارم.آخه می دونین ،دیروز گنجشک از من می پرسید :فرق لونه ی ما با خونه ی شما چیه؟منم بهش گفتم :تواول می گی لونتو چطوری می سازی وچه قدر دوستش داری؟پرنده ی کنجکاو گفت :خوب معلومه برا ساختن لونه خیلی زحمت می کشم؛به همین دلیل هم دوست ندارم هیچ کس جز خودم،همسرم وجوجه هام توی اون زندگی کنن.اگه کسی هم بخوادبیاد توخونم،عصبانی میشمو.........

   سرمو تکون دادمو گفتم خیلی خوبه،ما آدما هم واسه ساختن خونه زحمتای زیادی رو تحمل می کنیم؛البته بیشتر وقتها خودمون خونه نمی سازیم بلکه پول میدیم وآماده تهیه می کنیم.اما مثل شما از این که کسی بخواد تو خونمون رفت و آمد کنه دلخور نمی شیم.درسته که دوست نداریم هر کسی همین طوری سرشوپایین بندازه و وارد خونمون بشه؛ولی خیلی وقتا به یکی التماس می کنیم که مهمونمون بشه یا این که بیشتر بمونه . پدر بزرگم میگه:عزیزای من وقتی شما به من سر نمی زنین این خونه برام تاریک میشه .به قول مامان انگاری ،دیدن ما مثل یک چراغ روشنه توی خونشون.همین طور مادربزرگم که من صداشون می کنم مادرجون ،به مامان وعمه جون می گفت:عروس من ،دخترمن ،دوست دارم هر چی می پزم چندتا از شما هم کنارم بنشینین وبخورین. اینجوری بیشتر بهم مزه می ده.یک شبم بابام از رفتار یک  پدر بزرگ مهربون وخیلی با ادب صحبت می کردن.یادمه این پدربزرگ به خونه ی خیلی از فامیلا ودوستاشون سر میردن ولی هیچ جا هم بدون اجازه وارد نمیشدن.چون اون قدیما تلفن نبود که صاحب خونه باخبر بشه؛وقتی پشت در می رسیدن سلام                می کردن تا اهل خونه بفهمن مهمون دارن .حالا اگه جواب سلامو می دادن؛پدر بزرگ می دونستن که اونا آماده هستن مهمون وارد بشه.آه داشت یادم می رفت بگم گنجشکه خیلی دوست داره بیشتر در باره ی تفاوتها وشباهتهای خونه ولونه بدونه .منم امروز از معلمم پرسیدم .به که چه کار خوبی کردم ! خانم از همه ی بچه ها خواستن دراین مورد تحقیق کنن.

  مامان من میگه،ما همه یه خونه ی بزرگ داریم که با هم توی اون زندگی                    می کنیم،با همدیگه با مهربونی آبادش می کنیم ومواظبیم که دشمن بهش راه پیدا نکنه .حتما می دونین اسم این خونه چیه !براتون نگفتم مامانم که خیای هم ممهمون دوست داره،همیشه دعا می کنه که خونه ی دلش جای یک مهمون بزرگ باشه،مهمون عزیزی که خیلی خیلی مهربونه،می تونه هر کاری بخواد انجام بده ؛هر چی بخوایم بهمون بده ؛وقتی اون تو دلمون جا بگیره و ازش پذیرایی کنیم ؛بدیها ازمون دور می شن وخیلی چیزا بدست میاریم وزیاد جایزه می گیریم.حالا منم میخوام وضو بگیرم،چادر نماز بپوشم وکنار مادر از خدا بخوام خودشو مهمون دلم کنه .

   راستی خاطر تون بمونه حالا همه ی ما دوستا وفامیلا میخوایم    توی خونه ی دلمون که خیلی بزرگه وبرای همه ی بنده های خوب خدا جا داره مهمونی بدیم واز همه مهمتر دوستای خوب خوب خوب خدا رو همیشه توی این خونه نگه داریم ؛پس با هم دیگه می گیم:اللهم صل علی محمد وآل محمد

بنده های خوب خدا از این که بازم بامن دوستین خیلی ممنونم.اگه علاقه داشتین به سؤال خانم معلم من جواب بدین تا بیشتر یاد بگیرم وروزای بعد برای دو ستام بگم.

                                                                                               خدا نگهدار

                                                                                                19/6/86