خدمت 5
وقتی به مطب پزشک مراجعه کردم ودر انتظار نشستم،بسیاری موارد فرصت بی تفاوت بودن را از من گرفت.بیماری که رنگ رخسار ووضعیت ظاهرش حکایت از شدت درماندگی توام با فقر می نمود.همراهان بیمارانی که به دلیل نداشتن بودجه کافی ویا دوست وآشنایی در این شهر مجبور شده بودند شب را در یک بوستان وبعضا پشت درب بیمارستان بگذراننددر حالی که محل سکونتشان کیلومتر ها با مرکز استان فاصله داشت وامکان بازگشت راحت وسریع به روستا یا شهر شان وجود نداشت.به خاطرآوردم خدمت یکی از مدیران بیمارستانی در شهر مقدس مشهد را در حال احداث یک زائر سرا در محوطه انتهایی بیمارستان ونزدیک به یکی از درب های خروجی باد تا شاید بتواند فشار ناشی از حوادث وبیماریهای افراد خانواده را بکاهد.این که آیا بیمار توان پرداخت هزینه های سنگین درمان را دارد یا خیر بماند .آیا فقط از لاعلاجی داروخوردن در بهبود او موثر است یا نیاز به تغذیه وارامش هم دارد جای تامل است.علاقه مندان ومتخصصان وبرنامه ریزان در حوزه بهداشت ودرمان می توانند خادمان خوبی باشند اگر زمانی که دربین مردم زندگی می کنند با چشم بازتر ببینند وهشیارتر تحلیل کنند.تصور خود جای دیگری وحس همدلی با او می تواند مارابه تامل ونوآوری در کمک به رفع مشکلات همنوعان یاری رساند هر چند که گاهی از بزرگترها می شنویم که:«شکم سیر کجا از گرسنه خبر دارد » حتی امثال ما که بخشی از هزینه ی دارویمان را بیمه متقبل می شود شاید فرد فاقد این نعمت را در نیابیم ،حال خدا می داند ودل فرد مرفه که بهترین پزشکان وخدمات دارویی را می تواند در اختیار بگیرد .او وقتی به همنوعش می اندیشد که خانه تکانی دل را امری مستمر وضروری بداند وبه غیر خدا در آن جای ندهد.