پاداش غریبه
به نام خدا
پیرمرد76 سال از خدای مهربون عمر دریافت کرده،نقل می کند سال1318 که هفت سال بیشتر نداشتم روس ها در کشورمان بودند.آب قنات از کوچه ی ما می گذشت.نظامی روسی کنار آب می ایستاد وبااسلحه ماهی های داخل آب را می زدبعد ازبچه هایی که داخل آب درحال شنا بودند می خواست که ماهی رابرایش بیاورند.وقتی کودک یا نوجوانی با شتاب خودش را به او می رساند تا ماهی را تقدیمش کند اوهم بی اجر نمی گذاشت اما.....آری به نوجوانان ،کسانی که 13 سال به بالا بودند یک نخ سیگار جایزه می داد وبه اطفال دبستانی نصف یک مدادقرمز.چه که آن سالها مداد قرمز تولید ایران نبود وبرای بچه ها کالای با ارزشی محسوب می شد.
عجب!سخت دلی را آموزش دادن وماهی را در آب کشتن بماند .دخانیات هدیه دادنش آن هم در آستانه نوجوانی واحساس استقلال وبزرگی برای نورچشمان ایرانی در شرایط سخت و ویژه ی زندگی در یک شهرستان نزدیک مرز.
خدایا به دادمان برس!حال که سیگار کوچکترین خوش خدمتی دشمن به ماست.کالاهای آرایشی وپرزرق وبرق هم که جای خود دارد.
اما دشمن کیست وبا کدام لباس وارد صخنه شده ،زیرکی وهوشیاری ما را می طلبد زیرا همزمان با پیشرفت علم تنوع فتنه وچهره آرایی خصم دون نیزبیشتر شده است.