مهمونی بزرگ1(کودکان دبستانی بخوانند.)
بسم الله الرحمان الرحیم
مادر گفت دخترم دوماه وچند روز مونده به یک مهمونی بزرگ که خدا دعوت نامه شو برامون فرستاده باید کم کم آماده بشیم .
باید ببینیم چی بپوشیم ، باچی بریم ،چه ساعتی بریم بهتره ؟کی با میاد ؟ اونجا چی حرفایی بزنیم ؟اگه چی حرفایی رو نزنیم بهتره و...
دختر که دلش برای مهمونی به این مهمی لک زده بود وکنجکاو شده بود ؛پرسید ما بچه ها هم دعوتیم ؟مادر جواب داد بله عزیزم ،این مهمونی برای همهی آدم هاست اما بعضی ها اگه تنبلی کنن وشرکت نکنن خیلی براشون بد می شه وعلاوه براون که خیلی هدیه های زیبا که تو اون دعوت قراره بگیرن گیرشون نمیاد هم خدای مهربون ازشون ناراضی میشه آخه این شرکت کردن یه جوری احترام گذاشتن به دوست مهربون دائمی مون یعنی خداست.
حالا دختر مشتاقه بیشتر بدونه ،اما مادر میگه 3بار توحید ت رو بخون وبا سه صلوات راحت بخواب .تو یک فرصت دیگه باهم برنامه ریزی می کنیم.
مادر با اصرار دختر بهش می گه همین رو بدون که از شب چهار شنبه این هفته که میشه سوم خرداد واتفاقا روزش هم به خاطر آزاد سازی خرمشهر خیلی برامون خاطره انگیزه باید یک کارهایی رو برای آماده شدن شروع کنیم.
حالا این شما واینم دنیای رویای دختری که خواب مهمونی بزرگ رو می بینه.
..........................................................
کلاس اولی ها ،دومی ها ،سومی ها وبقیه ی عزیزانم شما هم برای مهمونی عمومی آماده میشین؟اگه دوست دارین با ما همراه باشین.
خیلی دوستون دارم.روزتون خوش.