سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کودکانه

در کارگاه آموزشی موفقیت

یامن ذکره حلو

مربی برگه های کاغذ رابین شرکت کنندگان توزیع کرد .موضوع فعالیت معلوم شده بود وهر فرد 15 دقیقه وقت داشت که بنویسد.

 

    فعالیت :  هر چه شکایت دارید روی کاغذ بنویسید.

بعضی می پرسیدند از چی  واز کی ؟مربی هم به شوخی پاسخ می داد هر چه می خواهد دل تنگت بگو !از من ،از دیگران ،از وضع موجودت و......

     سکوت حاکم شد وهرکس در خلوت خود باران شکوه را سیل آسا بر کاغذ جاری نمود وسنگ صبور سفید رو آن ها را در دل خود جای داده وفقط از اثر مرکب بر کاغذ پیدا بود که  بارانی باریده  ؛ولی گیاهی نروییده بود .خوب ابتدا باید زمین را پاک کرد وبا شخم زدن آماده اش نمود.

    وقت تمام است خانمها ،حالا هر کس موافق است شکایت هایش را برای دیگران بخواند.این صدای مربی یود که آغاز مرحله ی دوم اجرای کارگاه را اعلام می داشت .چند لحظه زمان در اختیار داشتند تا بعد از استماع کلیه ی شکوائیه ها با هم تبادل نظر کنند وشکایتهای همگانی را (آنهایی که فراوانی بیشتری داشتند)انتخاب کنند.شیوه ی کار به این طریق بود که هرفرد با دو نفر سمت چپ وراست خود مشترکات را می یافت وبالاخره مربی همه ی آنها را روی تابلوی سفیدی که دراختیار داشت یادداشت کرد.با نگاه به چهره ی افراد می توانستی بفهمی چه اندازه سبک شده اند حال که همدرد وهمدل هایی برای خود یافته اند.مربی قول داد که در جلسات بعد با کمک کارشناسان حقوقی ،مشاوره ودینی به شکایتهای آنها رسیدگی وحداقل راه چاره یا سازگاری یافتن را بیابند.اما مایل بود حضار به شکوائیه ای که او از یک یادداشت برایشان نقل می کرد گوش فرا دهند .همه منتظر بودند.مفاتیح الجنان در دستان مربی منبع آشنایی بود ولی تعجب داوطلبان را به همراه داشت .کتاب دعا؟شکایت؟خانم            می خواهد چه بکند.

 

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

 

     خدایا ،به تو شکایت می کنم از نفس زشتم که مرا به بدیها وا می دارد وبه هر خطا سبقت می گیرد وبه معصیت بسیار حریص است.ومرابه معرض خشم وغضب می افکند ومرادائم به راه هلاکت می کشاند.ونزد تومرا خوارترین هلاک شدگان می خواهد.این نفس زشت طفره وتعللش در طاعت بسیار وحرص آن به دنیادراز است.اگر شری به او روی آورد جزع وبی تابی نموده واگرخیری به اورسد منع احسان می کند.بسیارمایل به لهو ولعب (دنیا) است وپر از غفلت وفراموشی (ازآخرت) .به سرعت مرا به مهالک وخطرات می کشاند وتوبه ام را به وعده وتاخیر می افکند.

     خدایا به سوی تو شکایت می کنم از دشمنی نفس که مرا گمراه می کند واز شیطانی که مرا به راه باطل می کشد وسینه ام را پر از وسوسه وخیالات باطل می گرداند واوهام او بر دلم احاطه می کند تا به هواپرستیم مدد کرده؛وحب دنیا را برمن جلوه می دهد ومیان من ومقام طاعت وقربت جدایی می افکند.

     خدایابه تو شکایت می کنم از دلی سخت که بهدست وسوسه بگردد وزنگار خودسری وخوی زشت در پوشد واز چشمی کهاز خوف تو اشک نریزد وبه هر چه خوشش آید نظر اندازد.

    خدایامرا قوه وقدرتی جز به توانایی تو نیست وراه نجاتی از آلام وناگواریهای دنیا جز به به حفظ تو ندارم. به حکمت بالغه  ومشیت نافذه ات که مرا جزبه معرض جود واحسانت در نیاوری آماج تیر بلا وفتنه نگردانی ومرا بر دشمنان نصرت فرما بر رسوایی وعیوبم پرده در کش واز بلاها حفظ کن واز گناهان نگاهدار به حق رافت ورحمتت ای رحیمتر رحم کنندگان.

     وقتی قرائت شکوائیه ی اما م چهارم ع(دومین مناجات از مناجات پانزده گانه) تمام شد دوباره برگه های دادخواست بین داوطلبان توزیع شد وقرار شد یکبار دیگر شکوائیه ها را تنظیم کنند.راهنمای کارگاه سر قول خود بود وتاکید کرد که برنامه ی حضور کارشناسان در مجمع های آتی با عنایت خدا باقی است ولی دوست دارم با دقت بیشتری شکایت نامه ها را تنظیم کنید تا به نتیجه ی مطلوب که رها شدن از غم،سستی ،افسردگی و.....است زودتر نائل گردید.

     ساعت پایان وقت بود وهمه باذکر صلوات بر خاتم المرسلین وخاندانش دفتر کار کارگاه موفقیت را تا هفته ی آینده بستند ولی چهره ونگاه وزمزمه ها می گفت انگار اعجاز کلام معصوم ع یه جوری دفتر دل را گشوده وقلم ذهن می خواهد چیز های تازه ای بر آن بنگارد.

       خدایا مارا در کاری که دوست می داری ورضایتت را سبب می شود موفق بدار وتوفیق ارزانی دار.

                                                                                                                                                                                     

                                                                                                   التماس دعا

                                                                             کلاس اولی داوطلب عضویت در کارگاه موفقیت

 

 

منبع ترجمه دعا:مفاتیح الجنان، تالیف حاج شیخ عباس قمی ره ،کانون انتشارات علمی

 


در کارگاه آموزشی موفقیت

یامن ذکره حلو

مربی برگه های کاغذ رابین شرکت کنندگان توزیع کرد .موضوع فعالیت معلوم شده بود وهر فرد 15 دقیقه وقت داشت که بنویسد.

 

    فعالیت :  هر چه شکایت دارید روی کاغذ بنویسید.

بعضی می پرسیدند از چی  واز کی ؟مربی هم به شوخی پاسخ می داد هر چه می خواهد دل تنگت بگو !از من ،از دیگران ،از وضع موجودت و......

     سکوت حاکم شد وهرکس در خلوت خود باران شکوه را سیل آسا بر کاغذ جاری نمود وسنگ صبور سفید رو آن ها را در دل خود جای داده وفقط از اثر مرکب بر کاغذ پیدا بود که  بارانی باریده  ؛ولی گیاهی نروییده بود .خوب ابتدا باید زمین را پاک کرد وبا شخم زدن آماده اش نمود.

    وقت تمام است خانمها ،حالا هر کس موافق است شکایت هایش را برای دیگران بخواند.این صدای مربی یود که آغاز مرحله ی دوم اجرای کارگاه را اعلام می داشت .چند لحظه زمان در اختیار داشتند تا بعد از استماع کلیه ی شکوائیه ها با هم تبادل نظر کنند وشکایتهای همگانی را (آنهایی که فراوانی بیشتری داشتند)انتخاب کنند.شیوه ی کار به این طریق بود که هرفرد با دو نفر سمت چپ وراست خود مشترکات را می یافت وبالاخره مربی همه ی آنها را روی تابلوی سفیدی که دراختیار داشت یادداشت کرد.با نگاه به چهره ی افراد می توانستی بفهمی چه اندازه سبک شده اند حال که همدرد وهمدل هایی برای خود یافته اند.مربی قول داد که در جلسات بعد با کمک کارشناسان حقوقی ،مشاوره ودینی به شکایتهای آنها رسیدگی وحداقل راه چاره یا سازگاری یافتن را بیابند.اما مایل بود حضار به شکوائیه ای که او از یک یادداشت برایشان نقل می کرد گوش فرا دهند .همه منتظر بودند.مفاتیح الجنان در دستان مربی منبع آشنایی بود ولی تعجب داوطلبان را به همراه داشت .کتاب دعا؟شکایت؟خانم            می خواهد چه بکند.

 

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

 

     خدایا ،به تو شکایت می کنم از نفس زشتم که مرا به بدیها وا می دارد وبه هر خطا سبقت می گیرد وبه معصیت بسیار حریص است.ومرابه معرض خشم وغضب می افکند ومرادائم به راه هلاکت می کشاند.ونزد تومرا خوارترین هلاک شدگان می خواهد.این نفس زشت طفره وتعللش در طاعت بسیار وحرص آن به دنیادراز است.اگر شری به او روی آورد جزع وبی تابی نموده واگرخیری به اورسد منع احسان می کند.بسیارمایل به لهو ولعب (دنیا) است وپر از غفلت وفراموشی (ازآخرت) .به سرعت مرا به مهالک وخطرات می کشاند وتوبه ام را به وعده وتاخیر می افکند.

     خدایا به سوی تو شکایت می کنم از دشمنی نفس که مرا گمراه می کند واز شیطانی که مرا به راه باطل می کشد وسینه ام را پر از وسوسه وخیالات باطل می گرداند واوهام او بر دلم احاطه می کند تا به هواپرستیم مدد کرده؛وحب دنیا را برمن جلوه می دهد ومیان من ومقام طاعت وقربت جدایی می افکند.

     خدایابه تو شکایت می کنم از دلی سخت که بهدست وسوسه بگردد وزنگار خودسری وخوی زشت در پوشد واز چشمی کهاز خوف تو اشک نریزد وبه هر چه خوشش آید نظر اندازد.

    خدایامرا قوه وقدرتی جز به توانایی تو نیست وراه نجاتی از آلام وناگواریهای دنیا جز به به حفظ تو ندارم. به حکمت بالغه  ومشیت نافذه ات که مرا جزبه معرض جود واحسانت در نیاوری آماج تیر بلا وفتنه نگردانی ومرا بر دشمنان نصرت فرما بر رسوایی وعیوبم پرده در کش واز بلاها حفظ کن واز گناهان نگاهدار به حق رافت ورحمتت ای رحیمتر رحم کنندگان.

     وقتی قرائت شکوائیه ی اما م چهارم ع(دومین مناجات از مناجات پانزده گانه) تمام شد دوباره برگه های دادخواست بین داوطلبان توزیع شد وقرار شد یکبار دیگر شکوائیه ها را تنظیم کنند.راهنمای کارگاه سر قول خود بود وتاکید کرد که برنامه ی حضور کارشناسان در مجمع های آتی با عنایت خدا باقی است ولی دوست دارم با دقت بیشتری شکایت نامه ها را تنظیم کنید تا به نتیجه ی مطلوب که رها شدن از غم،سستی ،افسردگی و.....است زودتر نائل گردید.

     ساعت پایان وقت بود وهمه باذکر صلوات بر خاتم المرسلین وخاندانش دفتر کار کارگاه موفقیت را تا هفته ی آینده بستند ولی چهره ونگاه وزمزمه ها می گفت انگار اعجاز کلام معصوم ع بد جوری دفتر دل را گشوده وقلم ذهن می خواهد چیز های تازه ای بر آن بنگارد.

       خدایا مارا در کاری که دوست می داری ورضایتت را سبب می شود موفق بدار وتوفیق ارزانی دار.

                                                                                                                                                                                     

                                                                                                   التماس دعا

                                                                             کلاس اولی داوطلب عضویت در کارگاه موفقیت

 

 

منبع ترجمه دعا:مفاتیح الجنان، تالیف حاج شیخ عباس قمی ره ،کانون انتشارات علمی

 


پیشنهاد داد وستد بین معلمان در بازار تجربه

یاسامع الدعا

       با عرض تسلیت ایام سوگواری مولی الموحدین امام علی ع وگرامی داشت شبهای قدر

 

 روزهای زندگی کودکان راباخانواده ی برتر همراه سازیم تابه تدریج آن مهری را که مادر به هنگام لالایی در گوش فرزند زمزمه ودردلش می نشاند به فعل برسانیم.

     در کلاس نرگس مثل همه ی کلاسهای ایران اسلامی آغازین روز سال با آشنایی با خانواده ی گرامی رسول اکرم ص وامیرالمؤمنین ع معنا پیدا می کند وبعد از آن هم درهر مناسبت تقویمی باشادی وغم خاندان حضرتش همراهی خواهد نمود .برگزاری مراسم جشن ویا عزاداری یکی از بر نامه های این ایام است.بازگو نمودن تاریخ ووقایع آن به صورت قصه،اجرای نمایش ونقاشی نیز در این برنامه ها گنجانده شده است.علاوه برآن باز گو کردن آموخته ها توسط کودکان برای والدین ویا بیان آنچه از والدین می آموزند برای همکلاسی ها موجب می شود تا کم کم کودکان با گوشه ای از سیره ی معصومین آشنا شده ودر طول روز وانشاءالله در تمام اوقات زندگی آن را بکار می گیرند.اظهار نظروالدین که یکی از منابع اساسی بازخورد های آموزشی محسوب می گردد بهترین گواه برای ادامه ی این گونه آموزش هاست.

     شما همکار گرامی هم می توانید تجارب حرفه ای خود را پیرامون عملی کردن سیره ی معصومین ع که بخشی از اهداف آموزش عمومی می باشد به عنوان زکات در اختیار دیگران قرار دهید.

                                                                      به امید دریافت تجارب ارزنده ی شما همکاران ارجمند

                                                                                             کلاس اولی


جشن تولد میوه ی دل حضرت زهرا (س)-عشق مشترک

 

به نام خالق زیبایی

سلام،فردا اولیها ی گل نرگس مثل همه ی شیعیان فردا برای امام حسن ع زیبای صورت وسیرت،کریم مهربان ومحور مجموع خصایل نیکو جشن تولد می گیرند.نرگسی ها خودشون برنامه ریزی می کنند و کلاس اولی هم کنارشون به عنوان یک عضو همیارهست؛چه که اونها تو مدرسه برای آینده ای نیکو وفردی مؤثر شدن نیاز به فرصت ومهارت آموزی دارند.البته راهنمایی ونظارت هم می خواهند که معلم این کار را برعهده دارد.

ضمن تبریک به همه ی مسلمین مخصوصا شیعیان باقرائت وتوجه به مضامین حدیث شریف کساء دعا برای فرج حضرت مهدی عج وتوفیق کسب شایستگی امت برای رضایت خداوند به ظهور هرچه زودتر ایشان همدلی واتحاد خود را افزایش دهیم.

یادم نبود بگم فردا شکوفه های کلاس با گفت وگویی که ازقبل با بزرگ تر ها انجام میدهنددر باره ی امام واین که چه طوری دوست امام باقی بمونیم برای همکلاسی ها صحبت میکنند.

                                                                                                 به امیدکامیابی شیعه وظهور مولا

                                                                                                               کلاس اولی

                                                                                                                      

 


گزارش کلاس نرگس(تجارب روز شکوفه ها )

به نام خدا

    شکوفه ها به مدرسه وارد می شدند.بعضی ها کمی نگرانی داشتند.جدا شدن از مادر برای اولین روزکمی مشکل به نظر                      می رسید .خوشبختانه بچه های کلاس نرگس از این دسته نبودند.یکی یکی ، دوتادوتا روی نیمکتهای کنار حیاط نشستند.آخه بعضی              شکوفه ها سال گذشته باهم توی یک کلاس پیش دبستانی بودند.کلاس اولی هم رفت توی حیاط وداخل بچه ها.نمیدونین با بچه ها بودن براش چه اندازه لذت بخشه،مثل اینکه از گذر عمرش حساب نمیشه.باگلهای خندون وشاداب گپی زدوکمی که فاصله رو کمتر احساس کرد گفت بچه ها حالا که اومدیم مدرسه بیاین باهم دوست بشیم.اون موقع از یکی پرسید اسمت چیه،من اسمم ....خلاصه چند دقیقه بعد چند همیار خوب پیدا کرد ؛بچه هایی که برقراری ارتباط بهتری از بقیه داشتن زود بازی رو یاد گرفتن.رمز کلاس اونا گلهای صورتی روی                     مقنعه شونه،شکوفه ها میون پنج رنگ گل ، رنگ صورتی رو پیدا می کردن و می آوردن کنار خانم معلم وبا خوشحالی می گفتن خانوم  اینم تو کلاس ماست.

   صدای زنگ شنیده شد.صورتی ها (کلاس نرگس)دنبال مامان،آآآببخشید خانم معلم راه افتادن ورفتن سر صف.سرود جمهوری اسلامی ایران،به احتزاز درآوردن پرچم مقدس کشورمان،صحبتهای مختصر ودلنشین خانم مدیر ،آشنا شدن با خانم ناظم های مهربون،استفاده از توصیه های خانم بهداشت ومطالبی پیرامون اهمیت این روز(آغاز هفته ی دفاع مقدس،روز وفات حضرت خدیجه س،اولین روز مدرسه)توسط خانم پرورشی وبوسیدن قرآن مجیدوعبور از زیر اون به نیت پناهندگی ودر امان بودن بعداز قرار گرفتن بچه ها در صف اتفاق افتاد.

    گل نرگسی ها توی کلاس نشستن ومنتظر برنامه های بعدی هستند.باهمراهی خانم معلم سوره ی حمد رو قرائت می کنن ومعلم میگه بچه ها خوب دقت کنین بسم الله الرحمان الرحیم رو درست بگین ،این تذکر رو به مادرها هم داده بود چون یکی از مشکلات هر ساله است که بچه هااز طریق گوش وبا تجارب کودکانه ی خود وصل ها را انجام نمی دهند وتشدید رابه جا نمی آورند.بعداز حمد یکی یکی در حضور بقیه خودشونو معرفی می کنن واولین نفر هم خانم معلمه وحالانوبت خواهر شدنه،کلاس اولی می پرسه هر کسی تو کلاس با چند نفر آشناست؟وقتی شکوفه ها دوستاشونو معرفی می کنن،خانم معلم میگه حالا دلتون می خواد دوستاتون زیادتر بشن؟بعد هم از اونا می خواد که برای خودشون دوست جدید بگیرن البته اسم این کار رومی ذاره خواهر شدن،وقتی خواهرها دست هم رو می گیرن؛معلم می گه به هم قول بدین که مثل خواهرتون تو خونه با این دوستا تون رفتار کنین،بعد با هم تکرار می کنن :ما با هم خواهر شدیم .اگه یکی مدادشو فراموش کرد دیگری بهش میده،اگه یکی تغذیه نیاورده بود یا مداد رنگی نداشت ما بهش کمک می کنیم و....بسته های اهدایی که میرسه شادی تو کلاس موج میرنه وفرشته های کوچولو ومهربون با اون زبون شیرین خودشون تشکر می کنن وبا اجازه ی معلم تغذیه می خورن ودفتر دیکته های قشنگی که مدرسه براشون تدارک دیده میذارن توی کیف.خوب مسلمه که معلم وبچه ها گفت وشنودهای دیگه ای هم دارن تا این که نوبت برنامه های دسته جمعی درنمازخونه می رسه که یکی از اون برنامه ها دیدن  نمایشه.

    برق نگاه پر امید کودکان واعتماد والدین اونها به معلمها کمی اضطراب توی دل کلاس اولی ایجاد کرده واز خدای خودش    می خواد کاری کنه که این بنده ی نا چیز شرمنده نشه وحق الناس آنهم در حوزه ی تعلیم وتربیت بر گردنش نمونه.

                                                                    التماس دعا از همه ی مؤمنین ، در حق معلمها برای توفیق در کارخطیرشون

 

* توضیح طرح خواهر شدن تا پایان سال توی کلاس ادامه داردوهمین حرکت برای والدین با سطح مورد نیاز آنهادر جلسه ی معارفه شروع شده وادامه  خواهد یافت.