خورشيد خانم ما هميشه پرتو هاي زيبا و پرمهروپر عطوفتش را به سوي ما هدايت مي کرد.اي کاش او هنوز هم پيش مابود!!!اي کاش ما هنوز هم او را داشتيم!!!اي کاش همه ي اينها خواب و خيالات بود!!!چرا او رفت؟ آيا کسي هست که پاسخ سوالات مرا بدهد؟ شما به من بگو چرا اين پيرزن بي گناه آرزو به دل از اين دنيا چشم فرو بست؟آخر چرا من نتوانستم آرزوي اورا برآورده کنم؟او مگر چي مي خواست؟او مي خواست يکبار فقط يکبار کعبه را از نزديکببيند وبه آن دست بزند و براي همه دعاي خير کند. حتي براي کسي که به آن بدي کرده است!!!
(براساس خيال پردازي هاي نگار فرضي)
براي همهگي شما عزيزان آرزويه موفقيت و تندرستي ميکنم.