سلام
من امروز دندانم را کشيدم. بعدازاين که ميخواستيم به خانه برگرديم،من گريه کردم ولي داخل مطب گريه نمي کردم .اقاي دکتر به من گفت شجاع ومامانم ياد پسر شجاع افتاد .کشيدن دندان خيلي درد داشت .وقتي بيرون آمديم يک پيرزن به من گفت :گريه نکن !
اما من گريه کردم .مامانم براي اينکه خون دندان من بند بيايد به من يک بستني چوبي داد.